من تنها هستم اما تنها من نیستم بیا ای خسته خاطر دوست ! ای مانند من دلکنده و غمگین من اینجا بس دلم تنگ است
| ||
|
نام من عشق است آیا می شناسیدم؟ زخمی ام _ زخمی سراپا، می شناسیدم؟ با شما طی کرده ام راه درازی را خسته هستم، خسته آیا می شناسیدم؟ راه ششصد ساله ای از دفتر (( حافظ )) تا غزلهای شما! ها می شناسیدم؟ این زمانم گر چه ابر تیره پوشیده است من همان خورشیدم اما می شناسیدم پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر اینک این افتاده از پا می شناسیدم؟ می شناسد چشمهایم چهره هاتان را همچنانی که شماها می شناسیدم *** این چنین بیگانه از من رو مگردانید در مبندیدم به حاشا،می شناسیدم من همان دریایتان ای رهروان عشق رودهای رو به دریا! می شناسیدم اصل من بودم، بهانه بود و فرعی بود عشق ((قیس)) و حسن ((لیلا)) می شناسیدم در کف ((فرهاد))) تیشه من نهادم من من بریدم((بیستون)) را می شناسیدم مسخ کرده چهره ام را گر چه این ایام با همین دیدار حتا می شناسیدم *** من همانم مهربان سالهای دور رفته ام از یادتان یا می شناسیدم؟ نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: احساسات من [ جمعه 20 مرداد 1391
] [ 11:11 ] [ baya ] |
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |